ديدنت در کوچه ها اينبار حالم را گرفت
قدرت شعرم که نه خواب و خيالم را گرفت
ديدمت حرف دلم بين گلويم بغض شد
بعد آن ساکت شدم چون قيل و قالم راگرفت
ياد ايامي که باتو بودم آنجا جان گرفت
از سرم تاريخ و روز و ماه و سالم را گرفت
آنقدر در جهره ام حال بدم رخ مينمود
خواجه امد در خيالم بي وضو فالم گرفت
"تير عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد"؟؟؟
هر که ميزد فرصت عشق و وصالم را گرفت
من مسافر بودم اما شهر عشقت دور بود
فاصله بهر سفر کردن مجالم را گرفت
ميشد از آن کوجه تا شهر دلت پرواز کرد
شعله هاي سرد چشمان تو بالم را گرفت

سلام مريم جون!خوبي؟

راستي تم جديد مبارک.با قبلي کلي متفاوته.دروغ نگم خوشکل تره

حالا وقت انتقاده.من شعر هاي دوستاي نزديکم رو فقط به قصد لذت بردن نمي خونم

بلکه براي پيشرفت بيش از پيششون شعر هاشون رو در حد سوادم نقد مي کنم

حالا مي دونم چه شکلي شدي

واژه بوکس يه حالت خاصيه انگار غريبه است اگه تونستي بگرد يه کلمه ديگه براش پيدا کن

يه اشکال تايپي " توهم چقد خوبه وقتي که تو" اگه همين درسته که هم وزن ميشکنه هم زبان دو گانه ميشه يهو محاوره ميشه

سياه و سپيدي و حق و نا حقي " حق و يا ناحقي وزن رو اصلاح ميکنه

عاشق اين قسمتم همه خشک ساليت و خنديدم و ولي هي چروکيده شد پوستم

اميدوارم از انتقاد هام دلخور نشي و هميشه موفق باشي

سلام دوست خوبم خيلي وقت بود فرصت نشده بود بيام و لذت ببرم از شعرهات .واقعا لذت بردم.خيلي خوب بود

واقعا تبريک مي گم بهت

ازت دلخور و راضي ام دشمنم ...

طرز نگاه قشنگيه ...

توهم چقد خوبه وقتي که تو

همون طعم تلخ حقيقت شدي

افرين دوست خوب و شاعرم

برام دعا كن چند وقته دستم به قلم نميره

شعر بسيار زيبايي بود

سلام خانم سيدي.خوبي؟خب خداروشکر. خانم سيدي من توي شعر هميشه دنبال يه حرف قشنگ ميگردم که بتونه مفهوم کل شعر و واسم دوره کنه.حتي جاهايي رو که فهميدم ولي ميخوام بيشتر درک کنم.اين شعرو خيلي خوب تمومش کردي.بيت آخرت تموم کننده ي خوبي بود.لذت بردم