• وبلاگ : منم...دشنام پست آفرينش،نغمه ي ناجور...
  • يادداشت : ...هوس بودم!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 12 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + محمد رضامقيمي 
    ديدنت در کوچه ها اينبار حالم را گرفت
    قدرت شعرم که نه خواب و خيالم را گرفت
    ديدمت حرف دلم بين گلويم بغض شد
    بعد آن ساکت شدم چون قيل و قالم راگرفت
    ياد ايامي که باتو بودم آنجا جان گرفت
    از سرم تاريخ و روز و ماه و سالم را گرفت
    آنقدر در جهره ام حال بدم رخ مينمود
    خواجه امد در خيالم بي وضو فالم گرفت
    "تير عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد"؟؟؟
    هر که ميزد فرصت عشق و وصالم را گرفت
    من مسافر بودم اما شهر عشقت دور بود
    فاصله بهر سفر کردن مجالم را گرفت
    ميشد از آن کوجه تا شهر دلت پرواز کرد
    شعله هاي سرد چشمان تو بالم را گرفت