سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منم...دشنام پست آفرینش،نغمه ی ناجور...

 

تو فصل برگای زرد/تو شب های ساکت وسرد/قصه ی بودن تو هیچ دردی رو دوا نکرد/شبم سیاهه و پَس/آخه این عشق بود یا قفس؟!/میون عشق و هوس/زدی  تو ساز دل یه نفس/سکوت و زخم زبون سهم همین رابطه شد/تموم روح و تنم زخمی این رابطه شد/صدا نداره یه دست،فقط من عاشق بودم و بس/تو در هوی و هوس،فقط یک بار از خدا بترس ...

(این روزا مدام این آهنگ و گوش می کنم...واقعا حرفای دلم و زمزمه می کنه... یه جورایی معتادم کرده...می خوام باهام همدردی کنید و شمام حرفای دلم و گوش کنید..

 

 

 

چه عاشقانه دروغ می گوید

وقتی مرا به پالتوی چرمی گران قیمتی تشبیه می کند

که سر تا پای وجودش را

از سوز زمستانی این روزهایش

محافظت می کند،

توی این سرما که حتی ادراکش یخ زده

چه برسد به احساسش...!

زمستان عجیبی به جانش افتاده

و من مطمئنم

توی این سرما

هیچ چیز نیستم،جز امید محال سرگرم کننده ای

که مرگش را

با منطق های سفسطه آمیزی منکر می شود

من همان نفتی ام

که فقط آتش را شعله ور تر می کند

برای کسی که زندگی اش را آتش زده

تا خودش را گرم کند...!

 

 


نوشته شده در یکشنبه 92/4/2ساعت 3:0 صبح توسط مریم سیدی زاده نظرات ( ) |


Design By : Pichak