سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منم...دشنام پست آفرینش،نغمه ی ناجور...

وعده های دروغ منفورم

توی هر دفعه فال تکراری

میم من مثل ماهی مرده ست

بدشگونی سال تکراری


توی حال کبیسه ام حبسم

مرگ شاید محول الاحوال

مرگ یک معجزه ست وقتی که

زنده ای توی باتلاق زوال


بغض ها را گره زدم این بار

سیزده رج به دور بدبختیم

کاشکی بغض هام وا بشوند

به درک پوچی و غم و سختیم!


کاشکی بغض هام وا بشوند

گریه های نگفته بسیارند

گریه های نگفته یعنی من_

و تویی که معطل الحالند!


گریه های صبور و یخ زده ام

آخ! این بار شعله ور شده اند

از تو با بغض داغ می گویند

بیت هایم کبابِ تر شده اند!


گل دست خیالی ام بودی!

مشت پوچ حقیقتم شده ای

طعم شیرین شعرها بودی

فحش های مکررم شده ای!


عادت نبض های سرسری ام

وسط لحظه های تکراریت

اشتیاق دوباره دیدن من

له شده توی زیرسیگاریت!


...و همین جور طرد و پنهانی

بی خبر از بهار می پوسم

خو گرفتم به درد تو یعنی

دور گردن وبال می دوزم!


کاشکی بغض هام وا بشوند

گریه های نگفته بسیارند

گریه های نگفته یعنی من_

و تویی که معطل الحالند!


نوشته شده در شنبه 92/3/11ساعت 12:0 صبح توسط مریم سیدی زاده نظرات ( ) |


Design By : Pichak